#رحلت پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) تسلیت باد
پيامدهاي رحلت از زبان حضرت زهرا سلام الله علیها
آن حضرت سلام الله علیها در خطبه فدکیه و خطبه ای که بعدا در جمع زنان مدینه که به عیادت ایشان آمده بودند ایراد فرموده اند . پیامدهای رحلت پیامبر را بیان می کنند از جمله آنها عبارتند از:
1. ايجاد ضعف و سستي در ميان مردم؛
استومَعَ وهْنُهُ «يا وَهيُهُ» حضرت در خطبه اي كه در حضور زنان مدينه كه به عيادت ايشان آمده بودند نيز اين امر را تذكر دادند و با تأسف فرمودند: :«فقبحا لفلول الحدّ واللعب بعد الجدّ وقرع الصّفاة؛ چه زشت است سستي و بازيچه بودن مردانتان پس از آن همه تلاش و كوشش».
2. تفرقه و اختلاف بوجود آمد؛
«استنهَرَ فتقُهُ وانْفَتَقَ رَتْقُهُ؛ تشتت و پراكندگي گسترش يافت و وحدت و همدلي از هم گسست».
3. اميد و آرزوهاي مسلمانان به نااميدي تبديل شد.
آنان كه به پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله و احكام عاليه اسلام ناب حضرتش دلخوش كرده بودند از نعمت دين الهي و حكومت اسلامي بهره مند گشته بودند. اكنون با ديدن حوادث بعد از آن حضرت مأيوس شده و اميدشان به يأس مبدل گشت. «واكَدَتِ الاَمالُ».
4. به حريم پيامبر بي حرمتي شد؛
«اضيعَ الحَريمُ و اُزِيلَتِ الحُرْمَةُ عِنْدَ مَماتِهِ» هنوز جسد مبارك پيامبر بر زمين که اجتماع سقيفه بدون نظرخواهي از خاندان پيامبر به تعيين جانشين براي آن حضرت مي پردازند. و حق اهل بيت حضرتش را ضايع مي كنند.
5. خط نفاق و دورويي آشكار شد.؛
«ظَهَرَ فيكُمْ حَسْكَةَ النّفاق» حضرت در جاي ديگري از همين خطبه، با كنايه زيبايي به اين نفاق افكني پرداخته است و فرموده است: «تَشْرَبُونَ حَسْوا فيِ ارْتِغاء َو تَمْشُونَ لاَهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِي الْخَمْرِ وَالضَّرّاءِ وَ نَصْبِرُ مِنْكُمْ عَلي مِثْلِ حَزِّ الْمُدي، وَ وَخْزِ السَّنانِ فِي الْحبشاء؛ شير را اندك اندك با آب ممزوج نموديد و به بهانه اين كه آب مي نوشيد، شير را خورديد. كنايه از نفاق است كه تظاهر به عملي مي شود كه در واقع خلاف آن است و براي نابودي اهل بيت او در پشت تپه ها و درختان كمين كرديد و ما بر اين رفتار شما كه مانند بريدن كارد و فروبردن نيزه در شكم، دردآور و كشنده است صبر مي كنيم».
6. دين و معنويت كم رنگ شد.؛
«و سَمَلَ جَلْبابُ الدّينَ» «جَلْباب» چادر يا عبايي كه بدن انسان را مي پوشاند، حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تعبير به جلباب دين فرموده. چون دين نيز تمام زواياي زندگي فردي و اجتماعي انسان را در بر مي گيرد، همان گونه كه چادر و عباء تمام بدن انسان را در برمي گيرد.
7. مردم دچار بي تفاوتي شدند.
حضرت خطاب به انصار كه با جان و مال پيامبر را كمك كرده بودند چنين فرمودند: «يا مَعاشِرَ الْفِتْيَةِ وَاَعْضاء الْمِلَّةِ، وَ حَضَنَةِ الاِسلامِ ما هذِهِ الْغميزَةُ في حَقّي والسّنةُ عَنْ ظلامَتي؛ اي گروه جوانمرد، اي بازوان ملت و ياوران اسلام، اين غفلت و سستي و ضعف شما در حق من و تغافل و بي تفاوتي و خواب آلودگي در مورد دادخواهي من، چيست؟»
8. مردم پيمان شكني كردند.
فرمودند: «فَانّي حِرْتُمْ بَعْدَ البَيانِ وَ اَسْرَرْتُمْ بَعْدَ الاِعْلانِ وَ نَكَصْتُمْ بَعْدَ الاِقْدامِ». پس چرا بعد از بيان حق حيران و سرگردانيد، و بعد از آشكار كردن عقيده پنهان كاري مي كنيد و بعد از آن پيشگامي و روي آوردن به عقب برگشته پشت نموده ايد.
حضرت زهرا سلام الله عليها، در اين فراز به حادثه غدير اشاره مي كند كه پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله آن را براي مردم بيان فرمود و به آن ها اعلام كرد و آنان نيز با علي علیه السلام بيعت كردند. اما اكنون بيعت خود را شكستند.
9. مردم دچار وسوسه هاي شيطاني شدند؛
«تَسْتَجيبُونَ لِهتافِ الشَّيْطانِ الْغَوِيّ؛ به شيطان گمراه كننده پاسخ مثبت داديد». و در جاي ديگر از خطبه فرموده اند: «اَطْلَعَ الشَّيطانُ رَأسَهُ مِنْ مَغْزَرِهِ هاتِفا بِكُمْ فَاَلْفاكُمْ لِدَعْوَتِهِ مُسْتَجيبينَ؛ شيطان سر خود را از مخفيگاه بدرآورد. شما را فراخواند. ديد كه پاسخگوي دعوت باطل او هستيد…
10. شتاب در شنيدن حرف هاي بيهوده و بي اساس؛
«مَعاشر النّاس الْمُسْرِعَةِ اِلي قيلِ الْباطِلِ الْمُغْضِيَةِ عَلَي الْفِعْلِ الْقَبيحِ الْخاسِر؛ اي گروه مردم كه به سوي شنيدن حرف هاي بيهوده شتاب مي كنيد و كردار زشت زيانبار را ناديده مي گيريد.
11. نطفه مظاهر فساد روئيدن گرفت.
در پايان خطبه عيادت خطاب به زنان مهاجر و انصار فرمود: «اَمّا لَعَمْري لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةً رَيثما تُنْتِجُ ثُمَّ احْتَلِبُوا مِلْ ءَ الْقَعْبِ دَما عَبيطَا وَ ذُعافا مُبيدا؛ به جان خودم سوگند نطفه فساد بسته شد، بايد انتظار كشيد تا كي مرض فساد پيكر جامعه اسلامي را از پاي درآورد كه پس از اين سینه شتر به جاي شير خون بدوشيد و زهري كه به سرعت هلاك كننده است».
12. فرصت طلبان به سر كار آمدند.
حضرت سلام الله عليها در فرازهايي از خطبه فدكيّه به گروه هاي فرصت طلب كه منتظر بودند تا بعد از رحلت پيامبر از موقعيت بهره برند پرداخته است. و ويژگي هاي آن ها را نيز بيان فرموده است:
در ظاهر ساكت و آرام بودند. وادِعُونَ فروگذاران.
اهل خوشگذراني بودند، فاكِهُون.
راحت طلب و رفاه زده بودند. انتُم في رفاهيَّةٍ مِنَ العَيْش.
منتظر پيش آمد حوادث براي پيامبر و اهل بيت بودند. تَتَربّصونَ بنا الدّوائِر.
اخبار و رويدادها را دنبال مي كردند. تتوَلَفون الاخبارَ.
در جنگ ها عقب نشيني و يا فرار مي كردند. تنكُصُونَ عِندَ النّزالِ و تَفِرّونَ مِنَ القِتال.[1]
منبع: 1-پیامدهای رحلت پیامبر اکرم (ص) از دیدگاه حضرت زهرا (س)، پاسدار اسلام،اردیبهشت 1380، شماره 233
شهادت امام حسن مجتبی (علیه السلام ) تسلیت
درباره علّت وچگونگی رحلت آن حضرت سه قول مطرح شده که عبارتند از:
1. فوت به مرگ طبیعی؛
دکترحسن ابراهیم از مورخان معاصر می نویسد: امام حسن علیه السلام چهل روز بعد از بازگشت از عراق به مدینه، با مرگ طبیعی از دنیا رفت.
این قول نادرست است؛ زیرا بر اساس شواهد تاریخی، امام علیه السلام حداقل دو سال تمام بعد از بازگشت از عراق، در مدینه سکونت داشت.
2. فوت بر اثر ابتلا به بیماری سل؛
ورنلدس، شرق پژوه معاصر، درباره علت فوت امام حسن علیه السلام چنین نگاشته است: به بیماری سل مبتلا شد و در سن چهل و پنج سالگی از دنیا رفت.
سند این قول، گزارشی از بلاذری یکی از مورخان اهل سنت است؛ در حالی که خود بلاذری این خبر را بدون سند و تنها به عنوان یک قول ضعیف ذکر کرده که قابل استناد نمی باشد.
3. فوت بر اثر مسمومیت به دستور معاویه؛
این قول مستند به منابع تاریخی ـ حدیثی متعددی است که جمع آوری همه آنها مستلزم نگارش یک کتاب می باشد و ما در این جا تنها به برخی از این نقل ها اشاره می کنیم:
الف. شیخ مفید چنین نوشته است: معاویه فردی را نزد جعده، دختر اشعث بن قیس فرستاد که من تو را به همسری پسرم یزید درخواهم آورد؛ به شرط آن که تو حسن را زهر دهی و صد هزار درهم نیزبرای او فرستاد و آن زن این کار را انجام داد وبه امام حسن علیه السلام زهر داد. معاویه، پول را به او داد؛ ولی او را به همسری یزید در نیاورد و او پس از رحلت امام علیه السلام با مردی از خاندان طلحه ازدواج کرد و فرزندانی برای او آورد و هر گاه میان آن فرزندان و سایر قبایل قریش سخنی و گفت وگویی پیش می آمد، قریش آنان را سرزنش کرده، می گفتند: ای پسران آن زنی که به شوهرش زهر می خوراند!
ب. علامه طبرسی چنین آورده است: معاویه به منظور قتل امام حسن علیه السلام، زهری برای جعده دختر اشعث که همسر امام علیه السلام بود، فرستاد و به او مژده ازدواج با پسرش یزید را داد و گفت: چون این زهر را به خورد حسن بن علی علیهما السلام دهی، من تو را به عقد یزید، پسر خود در آورده، ملکه جهان گردانم و چون آن ملعون امام حسن علیه السلام را زهر خورانید و امام علیه السلام به شهادت رسید، به شام رفت و گفت: من به عهدم وفا کردم و اینک وقت احسان توست. معاویه گفت: از پیش من دور شو؛ زنی که با مثل حسن بن علی علیه السلام نسازد، به یقین با پسرم هم سازش نخواهد کرد؛ زیرا که شرافت و کرامت نسب با حسن علیه السلام بود و تو که با فرزند رسول خدا صلی الله علیه وآله سازش نکردی، با پسر من سازش نخواهی کرد.
ج. بلاذری نیز چنین نوشته است: گفته شده که معاویه توطئه ای کرد و توسط جعده دختر قیس، حسن بن علی [علیهماالسلام] را مسموم کرد.
وی همچنین تصریح کرده که امام حسن علیه السلام را چهار بار مسموم کردند و آن حضرت در آخرین بار فوت کرد.
بنابراین، با توجه به شواهد و دلایل فراوان، مسئله شهادت امام حسن علیه السلام را بایستی از موضوعاتی دانست که از نظر تاریخی کوچک ترین تردیدی در صحت آن وجود ندارد. علاوه بر این امام حسن علیه السلام از نحوه رحلت خود خبر داده است.
منبع: http://www.hawzah.net/
موضوعات: پیامبر اعظم (ص)اسوه حسنه
[دوشنبه 1395-09-08] [ 12:31:00 ب.ظ ]