#میهمان
مردی با پسرش به عنوان میهمان بر #امیرالمؤمنین علیه السّلام وارد شدند. حضرت بااکرام و احترام بسیار آنها را در صدر مجلس نشاند و خودش روبه روی آنها نشست . موقع صرف غذا رسید، غذا آوردند و صرف شد .بعد از غذا, قنبر حوله و تشت و ابریقی برای شستن دست آورد .
امیرالمؤمنین علیه السّلام آنها را از دست قنبر گرفت و جلو رفت تا دست میهمان رابشوید .میهمان خود را عقب کشید و گفت : مگر چنین چیزی ممکن است که من دست هایم را بگیرم و شما آنها را بشویید .
حضرت فرمود : برادر تو می خواهد عهده دارخدمت توشود و با اصرار زیاد دست میهمان را شست. آنگاه به پسر برومند خود محمدبن حنفیه گفت : اینک تو دست پسر رابشوی . من که پدر تو هستم دست پدر را شستم و تو دست پسر رابشوی . اگر پدر این پسر در این جا نمی بود و تنها خود این پسر,میهمان ما بود, من خودم دستش را می شستم . اما خداوند دوست داردآن جا که پدر و پسری هر دو حاضرند, بین آنها در احترام گذاشتن فرق گذاشته شود .
فقال له علي علیه السلام : أقسمت بعظيم حقي الذي عرفته ونحلته وتواضعك لله حتى جازاك عنه بأن تدنيني لما شرفك به من خدمتي لك لما غسلت مطمئنا كما كنت تغسل لو كان الصاب عليك قنبرا ففعل الرجل ذلك ، فلما فرغ ناول الابريق محمد بن الحنفية وقال : يا بني لو كان هذا الابن حضرني دون أبيه لصبيت على يده ، ولكن الله عزوجل يأبى أن يسوي. بين ابن وأبيه إذا جمعهما مكان لكن قد صب الاب على الاب فليصب الابن على الابن فصب محمد بن الحنفية على الابن.
بحار الأنوار - ج۴۱ ص۵۶
موضوعات: #احادیث_معصومین
[شنبه 1396-01-05] [ 10:31:00 ب.ظ ]